وضعیت شنوایی کودک و آگاهی یافتن از افت شنوایی کودک شما، به دانستن نحوه شنوایی نیز کمک می کند.
گاهی لازم است تااز وضعیت شنوایی نسبت به مهارت های زبانی و گفتار کودکآگاهی داشته باشید.
چرا که اینها دلایل محکمی برای پیشبرد وشعیت شنوایی به شمار می آیند. همچنین نا هماهنگی در سن مناسب یادگیری مهارتهای زبانی یکی از علایم معمول افت شنوایی به شمار می آید.
آسیب شنوایی در کودکان ممکن است قبل، بعد و یا در طول تولد در سنین نوزادی یا کودکی به وقوع بپیوندد.
در کودکان در نظر گرفتن سن پیش از زبان اموزی برای بهبود بیشتر و پیشرفت چشم گیر وضعیت شنوایی فرزندتان ضروری است.
سن زیر سه سال که تحت عنوان پیش از زبان اموزی است سنی بحرانی برای شروع پروتز سمعک در کودکان کم شنوا و شروع جلسات توانبخشی است.
در واقع یکی از پیچیدهترین مراحل رشد کودک، تسلط او بر زبان است. کودک از طریق سخن گفتن میتواند با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار کند.
زبان به کودک این امکان را میدهد تا نیازها و خواستههایش را بیان کند و احساسها و هیجانهای درونی خود را با والدین و مراقبینش در میان گذارد.
از آنجائی که سخن گفتن رفتاری است که کودک را از ”خودمحوری“ به اجتماعی شدن سوق میدهد، هرگونه مشکلی در این زمینه میهٔواند کودک را از فرآیند رشد، بالندگی و زندگی جمعی باز دارد.
وضعیت رشد گویائی و شنوایی در کودکان
توانائی سخن گفتن مهارتی است که باید آموخته شود رشد گفتاری کودک به تکامل اندامهای گویائی و محرکهای محیطی او بستگی دارد.
در طول شش ماههٔ اول زندگی، کودک تنها قادر است صداهای نامفهومی از دهان تولید کند.
بهطور معمول آمادگی برای تقلید کلمات در پایان یکسالگی آغاز میشود.
گویائی و شنوائی دو حس کاملاً مرتبط بههم هستند.
کودک ابتدا سعی میکند با گوش دادن به صداها، آنها را تقلید کند، و سپس به تکرار واژهها و ایجاد زمزمههای نامفهومی میپردازد.
بهتدریج کودک به مرحلهٔ درک کلام پا میگذارد و میتواند دستورها و خواستههای والدینش را اجرا کند.
در این مرحله است که کودک خردسال یاد میگیرد برای رسیدن به نیازهایش چگونه صحبت کند.
اگر پدر و مادر او را تشویق به حرف زدن نکنند و با کمترین اشارهٔ او خواستهٔ او را برآورده سازند، کودک هم یاد میگیرد که بدون زحمت صحبت کردن، میتواند به خواستهاش برسد، در نتیجه تلاش هم در جهت زبان آموزی نخواهد کرد.
یادگیری زبان به دلایل زیر اهمیت دارد.
۱) زبان وسیلهای برای ارتباط برقرار کردن و دوست شدن است.
۲) زبان وسیلهای برای سازگاری با محیط است.
۳) زبان وسیلهای برای تفکر و درک بهتر است.
۴) زبان وسیلهای برای پرورش سایر مهارتهای ذهنی است.
۵) زبان وسیلهای برای تحصیل علم و گسترش تجربههاست.
وضعیت كودك كمشنوا و تأثير آن در خانواده:
كودكي با مشكل خاص، تمام خانواده به ويژه مادر را تحت شرايط ويژهاي قرار ميدهد.
با توجه به اينكه مادر بيشترين بار مشكل را بر دوش دارد، و اين مادر است كه بايستي با متخصصان مربوط تماس داشته و به ديدن آن ها برود.
براي او روزهايي وجود دارد كه احساس ميكند اي كاش هرگز كودك كمشنوا يا ناشنوا نميداشت.
زيرا كودك معلول خيلي بيشتر از كودك سالم، عجزآور است. ناشنوايي يا كمشنوايي كودك ميتواند روي روابط مناسب و سالم والدين و خانواده تأثير سوء بگذارد.
اين امر دارای دلیل های متعددي از احساس گناهكاري، عجز و ناتواني والدين گرفته تا مشكلات مادي و غيره دارد؛
كه همه ی اين ها ميتوانند در اين امر مهم دخيل باشند، بسيار مفيد است كه هرچند گاه يك بار به والدين یادآوری کنیم كه به فرزند يا فرزندان ديگر خود توجه لازم را بنمايند و در موقع لزوم آن ها را تشويق كنند.
زيرا ممكن است گاهي برخوردهايي بين كودكان به وجود آيد كه اگر ريشه ی آن را جستجو كنيم آن را در رفتار والدين و توجه بيش از اندازه به كودك معلول مشاهده كنيم.
گاهي اين رنجش ها و حساسيتها به حدي رشد ميكند كه كودك سالم خانواده، احساس ميكند تنها راه جلب توجه و مقبوليت او براي والدين، معلول بودن اوست.
در چنين مواردي است كه علاقه و توجه فرزندان شنواي خانواده، با ناشنوايي به شكل اغراقآميزي خودنمايي ميكند.
آيا كودك ناشنوا يا كمشنواي خانواده به عنوان عضوي از خانواده به حساب آيد يا نه؟ و آيا يك رابطه ی طبيعي بين افراد خانواده ی فرد معلول وجود دارد يا خير؟
هنگامي كه خواهران و برادران بزرگ تر ميشوند و نياز دارند كه با افراد گروه هاي همسن خود معاشرت نمايند، آيا نسبت به همراه داشتن خواهر يا برادر ناشنواي خود حساسيت نشان نميدهند و احساس حقارت نميكنند؟
وضعیت خانواده کودک دارای شنوایی ضعیف
علاوه بر خواهر و برادر، اقوام و خويشاوندان نيز از معلوليت كودك متأثر ميشوند.
پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اغلب بر سر دو راهي قرار دارند.
از طرفي براي كودك معلول دلسوزي دارند و معمولاً آن ها فرصت اين تجربهاندوزي را نداشتهاند تا بتوانند فرزند خود را در جهت پذيرش معلوليت فرزندشان راهنمايي نمايند.
به تجربه ثابت شده كه دوري از دوستان و فاميل راه حل اساسي براي رفع مشكل اجتماعي كودك و خانواده او نيست.
بسيار عاقلانه خواهد بود كه در حد مقدور نزديكان فرد كمشنوا با افراد متخصص آشنا شدند و به آنان اطلاعات مختصر و جامع را در مورد نحوه ی نگرش آنان به كمشنوايي و ناشنوايي آموزش داده شود.
شیوع اختلالات رواني (عاطفي- رفتاري) در کودکان با وضعیت شنوایی ضعیف
نقص شنوايي در برخي از جنبههاي رواني شخص تأثيري عميق و در برخي ديگر تأثير اندكي ميگذارد و يا اصولاً بيتأثير است.
يك حقيقت تأسفبار اما غيرقابل انکار اين است كه افراد مبتلا به نقايص شنوايي از برخي امتيازهای مشخص محرومند.
اين محروميت بيشتر در موارد مربوط به درك زبان و توليد زبان و گفتار صادق است.
كودكان ناشنوا كه به دليل نشنيدن نميتوانند پاسخ درست دهند پس از مدتي بسيار حساس و عصبي و پرخاشگر ميشوند.
معمولاً وابستگي شديد به اطرافيان نزديك خود پيدا ميكنند، و چون به تنهايي قادر به درك امور نيستند با كنجكاوي شديد و با حركات تند و خشن علل امور را جويا ميشوند.
گاهي به ناچار به پرسش ها و تقاضاهاي كودك ناشنوا پاسخ قانعكننده داده نميشود، و همين امر موجب كدورت و عصبانيت و ناراحتي كودك ميشود.
از طرف ديگر والديني را ميبينيم كه جهت ابتلاي طفل به نقص شنوايي بينهايت او را مورد توجه قرار ميدهند، و حاضرند منافع كليه افراد خانواده را فداي طفل ناشنوا نمايند.
چنين طفلي اين توقع را از همه خواهد داشت؛ و چون توقعات او از طرف ديگران به آن ميزان برآورده نميشود با اطرافيان ارتباط نخواهد داشت.
تا چه اندازه كودك ناشنوا دچار مسايل رفتاري خواهد شد؟
عامل تعيينكننده در اين كه آيا افراد ناشنوا دچار مشكلات رفتاري خواهند شد يا نه، بستگي به ميزان پذيرش اطرافيان از ناتواني و نيز برخورد اطرافيان با كودك دارد.
تنها اين ضايعه شنوايي نيست كه مشكلساز است؛
بلكه نحوه ی برخورد افرادي كه با كودك زندگي ميكنند به ويژه والدين است كه منجر به بروز مشكلات رفتاري در كودك ميشود.
اکثر ناشنوايان به علت ضميري پاك تر و نهاني سالم تر به سبب بيخبري از جرياناتي كه در اطراف آنان ميگذرد، دور از زد و بندهاي گذران زندگي ميكنند.
و به همين دليل گفتار ديگران را سريع تر و با سادگي باور مينمايند.
به سرعت به همه اعتماد ميكنند ولي پس از مدتي كه صداقت را در گفتار اطرافيان نديدند از آن ها برميگردند و به همين سبب گاه به افراد شنوا بدبين ميشوند.
ميزان افسردگي ناشي از ناتواني درك گفتگوي ساده با ساير افراد بيشتر است.
اگر فرد شنوا بخواهد به عمق احساس ناشنوايان پي ببرد بايد آگاهانه تلاش نمايد تا مفهوم فرو رفتن در دنياي آكنده از سكوت را لمس كند.
فرد كمشنوا يا ناشنوا از طريق گفتگوها و نيز شنيدن گوشههايي از گفتگوهاي روزمره افراد بينصيب است؛
و بدين سبب كمكم احساس مشاركت گروهي در وي تحليل رفته و به انزواي نسبي و معلوليت در ارتباط دچار ميگردد.
جان دالر معتقد است كه اختلالات رفتاري در نتيجه ی محروميت به وجود ميآيد.
كودكان ناشنوا به سبب محروميت از حس شنوايي در مقابل نشنيدن و عدم پاسخ پس از مدتي عصبي می شوند و پارهاي اختلالات كنشي از جمله رفتاري از خود نشان ميدهند.
روانشناسی و مشاوره در افراد با وضعیت شنوایی ضعیف
تطبیق با آسیب شنوایی و پذیرفتن توصیه های مربوطه بر اساس توانبخشی ادیولوژیک برای بسیاری از افرادی که به گونه ای با آسیب شنوایی مربوط می شوند پروسه ی بسیار مشکلی است.
در این قسمت می خواهیم محدوده ی مشکلات روانی، اجتماعی و هیجانی را که معمولا توسط فرد مبتلا به آسیب شنوایی در دوران زندگی و برای خانواده مطرح است، به طور خلاصه با هم مرور کنیم.
همچنین در ادامه شرحی بر مفاهیم علم مشاوره برای یک متخصص علم شنوایی داده می شود تا او بتواند تا حدی به افراد نیازمند در این بخش کمک نماید و بتواند تا حدودی به آن ها در شناسایی مشکل و حل آن ها راهنمایی های مفید ارایه نماید.
جنبه های سایکوسوشیال آسیب شنوایی چیست؟
باید به این نکته توجه نمود که هیچ گونه از آسیب شنوایی شبیه نمونه ای مشابه نیست.
بنابراین دراینجا اولین چیزی که باید به آن بپردازیم تفاوت بین دو واژه ی deaf /ناشنوا و hard of hearing/ سخت شنوا است.
در بررسی های انجام شده حدود سی میلیون نفر آمریکایی به درجاتی از آسیب شنوایی مبتلا می باشند که بیشتر از 90% از آنها در گروه سخت شنوا قرار می گیرند.
به این معنی که به درجاتی از آسیب شنوایی از حد ملایم(mild) تا شدید(severe) مبتلا می باشند.
افراد سخت شنوا از دیدگاه علم شنوایی افرادی هستند که توانایی درک گفتار را با استفاده از سمعک و سایر وسایل کمک شنوایی دارند.
بنابراین باقیمانده ی این گروه که سه میلیون نفر هستند، مبتلایان به آسیب شنوایی عمیق دو طرفه Bilateral profound H.L هستند، که آن ها را ناشنوا می نامیم.
این گروه کسانی هستند که حتی با استفاده از قوی ترین سمعک های موجود نمی توانند گفتار را در موقعیت شنیداری به درستی درک کنند.
درک گفتار را با استفاده از سمعک و سایر وسایل کمک شنوایی دارند.
یک تفاوت دیگرکه باید در اینجا به آن اشاره نمود، تفاوت بین دو واژه ی being deaf و being Deaf است.
عبارتی که با حرف D نوشته شده است، به شناسایی فرهنگی از نظر جامعه ی ناشنوا می شود؛
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توان به منابع (کتب و مقالات) متعددی که وجود دارد مراجعه نمود.
برای پرداختن به روانشناسی ناشنوایی بعد از این مقدمه ی کوتاه به بررسی این مقوله از نظر مشکلات روانی و هیجانی زندگی با کم شنوایی یا ناشنوایی در کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان می پردازیم.