تربیت شنیداری در کودکان کم شنوا چگونه است؟ از آنجا كه سيستم شنوايي يك فرد دچار نقص شنوايي پارهاي از علايم دريافت شده به طور طبيعي دريافت نميشوند، و دستخوش اغتشاش و تحريف ميباشند. از اين رو به وسيله ی تربیت شنیداری در کودکان کم شنوا ميتوانيم با اجراي تمريناتي جهت حداكثر استفاده از اين علايم اكوستيكي موجود به منظور افزايش كارآيي شنوايي استفاده كنيم.
يكي از لوازم بالندگي زبان كودك، تربيت شنوايي است؛ كودك در روند رشد زبان خويش از مرحله غان و غون به مرحله جديدي از رشد به نام Lallation (تقليد طوطيوار) ميرسد.
در اين مرحله كودك سر و صدا ميكند به صداهاي خود گوش ميدهد و از آن ها لذت ميبردو بنابراين تكرارشان ميكند. در همين مرحله است كه مادر تكرار صدايي مانند «ماما» را از زبان كودك ميشنود آنگاه از اوميخواهد كه صداي «ماما» را دوباره تكرار كند. كودك سخنان مادر را ميشنود و مادر دوباره گفتههايش را تكرار ميكند تا جايي كه كودك قادر به تقليد آنها ميشود و اين همان چيزي است كه ما به آن تربيت شنيداري ميگوييم.
تاريخچه ی تربیت شنیداری در کودکان کم شنوا
استفاده از تحريكات صوتي براي كمك به افراد دچار نقص شنوايي و آموزش آن ها به استفاده هرچه بيشتر از باقيمانده شنوايي يك امر جديد نيست. از زمان هاي قديم مردم به منظور كمك به افراد كمشنوا روش هاي زيادي را به كار گرفتهاند كه اغلب اين روش ها غيرعلمي بوده و گاه حتي اثر سوء به جاي گذاشته است. شواهد نشان ميدهد كه در قرن اول ميلادي پزشكان رومي از روش هاي ويژهاي براي تربيت شنيداري در کودکان کم شنوا استفاده ميكردهاند. با گذشت زمان اندك تجارب به دست آمده در اين زمينه بيشتر گرديده به نحوي كه در قرن 6 ميلادي دريافته بودند كه فرياد زدن در گوش كودكان ناشنوا باعث ميشود، رفتار عمومي اين كودكان نسبت به وجود يا عدم وجود صدا تغيير می کند.
در قرن 18 ميلادي تلاش هاي علمي براي تقويت شنوايي افراد کم شنوا در فرانسه شروع شد. جان ايتارد (كه وي را ميتوان از پيشگامان انجام برنامههاي تربيت شنیداری در کودکان کم شنوا دانست) اولين مطالب و روش هاي دستهبندي شده ويژه تربيت شنوايي را ارائه نمود. پس از ايتارد كمكم ساير دستاندركاران نيز جذب برنامههاي تربیت شنیداری در کودکان کم شنوا شدند.
زماني كه اولين سيستم الكترونيكي تقويت صدا در جهان ساخته شد، فصلي نو در برنامههاي تربيت شنوايي ايجاد گرديد. چرا كه در اين سيستم به مربي اجازه ميداد كه صداهاي محيطي را به مقدار لازم تقويت كرده به فرد دچار نقص شنوايي منتقل نمايد.
از سوي ديگر با پيشرفت تكنولوژي كيفيت وسايل تقويت صدا نيز افزايش يافت. در طول جنگ جهاني اول و دوم روند پيشرفت تربيت شنوايي تا حدود زيادي دچار وقفه شد.
اما پس از اتمام جنگ جهاني دوم با توجه به افزايش فوقالعاده افراد دچار نقص شنوايي، روند توسعه اين آموزش ها با ايجاد رشته شنواييشناسي، تربيت شنوايي خود به صورت يك علم ظاهر گرديد.
تحقيقات UNHS حاكي از آن است كه در صورتي كه كم شنوايي پيش ازشش ماهگي تشخيص داده شود و به دنبال آن مداخله و تربيت شنوایی به موقع دريافت شود، نمره ي زباني
كودك در سن سه سالگي قابل قياس با كودكان هم سن با شنوايي طبيعي خواهد بود . اما اين امر در ارتباط با كودكاني كه تشخيص زودهنگام و تربيت شنوايي به موقع ندارند صدق نمي كند.
- كودكاني كه كم شنوايي در آن ها زودتر شناسايي مي شوند و خدمات مناسب و تربيت شنوايي را دريافت ميكنند بطور قابل ملاحظه اي پيشرفت گفتار-زباني و اجتماعي-عاطفي بالاتري نسبت به
كودكاني كه كم شنوايي ديرتر در ان ها تشخيص داده مي شود دارند.
- كودكاني كه كم شنوايي در آن ها زودتر شناسايي ميشود، و تربيت شنوايي دريافت مي كنند، پيشرفت زباني معادل پيشرفت شناختي غير كلامي خود دارند.
- كودكاني كه كم شنوايي در آنها زودتر تشخيص داده مي شود با دريافت مداخله ، رشد طبيعي شناختي – زباني خو را در سطح پايين رنج ميانگين در طي پنج سال ابتداي زندگي خود حفظ مي كنند.
- هر چه كه رشد زباني كودك بهتر باشد ، اضطراب والدين كمتر مي شود و رشد اجتماعي – شخصي كودك بهتر مي شود.
از هر پنج نوزادي كه در بيمارستان متولد ميشوند، و در برنامه ي غربالگيري نوزادان شركت داده مي شوند چهار نوزاد به رشد زبانی كودكان 1 تا 5 سال مي رسند. در صورتي كه تنها مشكل شنوايي داشته باشند و هيچ گونه معلوليت ثانويه اي نداشته اند. امااين آمار در قياس با نوزاداني كه كم شنوايي در آن ها دير شناسايي مي شود به تنها يكي از هرپنج نوزاد مي رسد.
عوامل مؤثر تربیت شنیداری در کودکان کم شنوا
به طور كلي اين عوامل را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
الف) عوامل ارثي و ژنتيكي.
ب) عواملي كه در صورت ايجاد اختلال امكان درمان و بهبودي تا حدي وجود دارد. اين عوامل عبارتند از:
- هوش
- جنسيت (رشد زبان و گفتار در دخترها زودتر صورت ميگيرد و اين يك مورد از معيارهاي رشد است كه نشان ميدهد الگوهاي رشد براي دختران و پسران يكسان در نظر گرفته شوند.)
- رشد فيزيكي: سلامت جسمي و حركتي- سلامت حسي
- وضعيت اقتصادي- اجتماعي: (فردي كه در رفاه است در اجتماعات بيشتري حاضر می شود، بيشتر ميبيند، لمس ميكند و ميشنود).
- عوامل عاطفي
- توجه خانواده: توجه بيش از حد خانواده ممكن است مانع فعاليت هاي زباني كودك شود، يا دير شروع به حرف زدن كند.
كمتوجهي والدين نيز اثر منفي دارد. والدين بايستي به فعاليت هاي زباني كودك توجه مناسب داشته باشند.
- احساس امنيت: وقتي كودك در خانواده احساس امنيت نمی کند، خود را هميشه در خطر ميبيند، گفتار را كه در مقايسه با سلامت و حيات غيرضروريتر مينمايد كنار خواهد گذاشت.
محيط خانوادگي: كودك در خانواده پرجمعيت بهتر زبان را ميآموزد، زيرا محيط او اجتماعي است و او بيش تر در معرض تحريك زبان است. دو زبانه بودن (پدر و مادر): در اين حالت پدر و مادر در هر يك زبان خاص خود را داشته و اصرار به آموختن زبان خود به كودك دارند. اصولاً آموزش زبان دوم به كودك بايد بعد از پنج سالگي باشد. زيرا تا قبل از آن اسامي معنا و لغات ذهني مفهومي ندارد.
- انگيزه: موتور محرك قوي براي دسترسي به هر چيز، انگيزه است. اگر انگيزه در كودك نباشد، ياد نميگيرد و به جاي آنكه لغت ها را ديكتهوار و قالبي به كودك بگوييم، بايد در او انگيزه به وجود آوريم و
بعبارتي بايد ياد گرفتن را به او ياد داد.
خلاصه نظر پياژه درباره رشد زبان به منظور تعميق مباحثي كه ارائه شد، این است
«ظهور زبان در كودكان عادي تقريباً هم زمان با ساير شكل هاي تفكر مبتني بر علايم است. اما زبان كودكان كر و لال در پي اعمال تقليدي و بازي هاي نشانهاي و ايجاد تصاوير ذهني ظاهر ميشود. اين بدان معناست كه اساس زبان يك امر ژنتيك است زيرا انتقال آموزشي و اجتماعي آن مشروط به رشد مقدماتي، همان شكل هاي علامتي است.
بنابراين رشد تفكر مبتني بر علايم همان طور كه در مورد افراد ناشنوا بمنظور ايجاد ارتباط هاي اجتماعي، زبان اشارهاي خاص خود را به وجود ميآورند.
هم به علت عوامل اجتماعي و هم از طريق تقليد است كه شبيهسازيها و بازي هاي علامتي و تصورات ذهني كودك شكل ميگيرد.
بدليل ويژگي هاي سازگاري در كودك است كه اين زبان اشارهاي به ايجاد و شكل هاي اساسي كاركردهاي مبتني بر علايم منجر ميشود.
ايجاد اين كاركردهاي زباني در افراد عادي با كمك انتقال سيستم جمعي علايم كلامي كه همراه با زبان محاورهاي است انجام ميگيرد.
هنگامی که در مورد تربیت شنیداری کودکان کم شنوا در مورد يك كودك كم، سخت و يا ناشنوا تنها آزمايش های تشخيصي، مشاوره با والدين، پاسخ به پرسش های آموزگار و نتيجهگيري از جلسه های درمان كافي نميباشد و بايد به تأثيراتي كه اين مساله بر تمامي جنبههاي زندگي كودك ميگذارد پي برد.
هنگامي كه با كودك دچار نقص شنوايي كار ميكنيم نه تنها با تأثيرات كم شنوايي بر مسایل ارتباطي وي آشنا ميشويم، بلكه از تأثيراتي كه اين مساله روي رشد اجتماعي، عاطفي، تحصيلي و حرفهاي او ميگذارد نيز آگاه ميگرديم.
رشد و تكامل رفتارهاي شنوايي
قبل از آنكه به طور مبسوط به شرح مراحل تكميل رفتارهاي شنوايي بپردازيم لازم است، نخست از آخرين تقسيمبندي سني آگاه شويم:
هشت هفته ی اول زندگي داخل رحمي Embryonic
بقيه ی زندگي داخل رحمي Fetal
چهار هفته ی اول Neonatal Period
بقيه ی سال اول زندگي Infancy (شيرخوارگي)
4 -1 سالگي Early
12 -5 سالگي Late يا Childhood (كودكي)
14 -10 سالگي نوجواني
16 -15 سالگي Middle f Adolescence
20 -17 سالگي Late f بزرگسالي
وضعيت شنوايي قبل از تولد
Johansson و همكارانش (1964) از اولين محققيني بودند كه اقدام به انجام آزمايش شنوايي در دوران جنيني کردند:
به اين ترتيب با استفاده از سيگنال هاي تون خالص با فركانس بالا به عنوان محرك صوتي و يك ميكروفني كه بر روي شكم مادر قرار داده شده بود، افزايش ضربان قلب جنين پاسخي بود به سيگنال هاي ارائه شده كه پس از هفته ی بيستم جنيني ثبت شدند.
ثابت شده است كه در همه ی نوزادان قبل از تولد (به شرط آنكه هيچ عامل منفي وجود نداشته باشد) شنوايي طبيعي وجود دارد.
تواناييها و پاسخ هاي شنيداري در نوزادان
تحقيق های گوناگون نشان داده كه نوزاد تازه متولد شده قادر است كه همه ی ويژگيهاي يك محرك شنوايي مثل شدت محرك، فركانس محرك، تغيير در محرك، ريتم محرك، ابعاد محرك را تشخيص دهد. نوزاد نسبت به شدتهاي متوسط به بلند چشم هايش را باز ميكند و به اطراف نگاه ميكند و ضربان قلب نيز افزايش مييابد.
انواع گوناگون پاسخ هاي رفتاري نوزادان عبارتند از
1- عمل پلكزدن (eye blink activity)
2- رفلكس MoRo (يا Severe Startle): بازوها به طرفين رفته، انگشتان باز شده، پاها كشيده شده و سر به عقب رانده ميشود.
3- رفلكس توقف حركات بدني (Cessation):
الف) توقف گريه حتي براي مدت زماني بسيار كوتاه.
ب) توقف در تكان دادن اعضاء بدن يا حركت های سر حتي براي يك لحظه.
ج) از بين رفتن يك فعاليت مداوم ملايم (خاموش شدن).
4- شروع حركت های اندام های بدن (Limb movements)
الف) حركت های يكي از اعضاء بدن مثل دست.
ب) حركت هر يك از اعضاء بدن يا شانهها كه به طور مشخصي شديدتر و ناگهانيتر از يك فعاليت تصادفي است.
5- فعاليت برگرداندن سر به طرف صدا يا دور از آن:
الف) حركت سر به طرف صدا يا دور از آن.
ب) هر حركتي به طرف بالا يا پايين كه باعث كشيده شدن گردن شود.
6- پاسخ هاي شكلكي صورت: نوزاد در اعتراض به صداي ايجاد شده، صورتش به طور ناگهاني چين و چروك ميخورد و ابروها به طرف پايين آورده ميشوند، چشم ها براي يك لحظه ممكن است باز يا بسته شوند.
7- فعاليت مكيدن Sucking Activity: اين رفلكس ميتواند شامل تنها مكيدن جزیي لب پايين و يا مكيدن كامل لب باشد.
8- رفلكس برانگيختگي Arousal Reflex:
الف) باز شدن چشم ها
ب) گشاد شدن چشم ها و بالا بردن ابروها
ج) لرزش خفيف بدن.
9- تغيير تنفس breathing change: يك گرفتگي تنفسي جزئي يا يك توقف لحظهاي در الگوي ريتميك تنفس اتفاق ميافتد.
تمامي اين پاسخ ها با استفاده از سيگنال NBN با فركانس مركزي 3 kHz با شدت 90 dB SPL در يك شيرخوارگاه به دست آمد.