کلینیک سرگیجه ما با دو شعبه در آریاشهر و مطهری آماده خدمت به هموطنان عزیز می باشد.
زمان به طول انجامیدن سرگیجه در تشخیص افتراقی بیماری موثر است. معمولا سرگیجه حداقل چند ثانیه تا چند دقیقه طول می کشد.
در موارد شدید مانند بیماری منییر تا ۲ ساعت نیز ادامه دارد.
در بعضی افراد که در اثر ضربه به گیجگاهی دچار سرگیجه شده اند، طول آن ممکن است حتی بیشتر از یک روز باشد.
شروع سرگیجه می تواند ناگهانی یا یا تدریجی باشد.
می تواند کوتاه مدت یا بلندمدت و خفیف یا شدید باشد.
سرگیجه هایی که کمتر از یک ثانیه طول می کشند به دلیل اختلال در ورودی سیستم دهلیزی محیطی ایجاد می شوند.
لابیرنت سالم، سیگنال هایی از موقعیت سر به عضلات چشم می فرستد و بدین ترتیب سبب ثابت نگه داشتن بینایی حین حرکت سر می شود.
آسیب به لابیرنت سبب اختلال در فرستادن این پیام ها می شود.
سرگیجه هایی که بین چند ثانیه تا چند دقیقه طول می کشند، سرگیجه های کوتاه نام دارند و معمولا در ضایعات دهلیزی محیطی دیده می شوند که شایعترین آنها BPPV است.
این سرگیجه ها بین ۲۰ دقیقه تا چند ساعت طول می کشد و معمولا به دلیل ضایعات دهلیزی محیطی یا مرکزی دیده می شوند که شایع ترین آنها منییر و میگرن است.
این سرگیجه ها معمولا بیش از ۲ تا ۳ ساعت و گاهی یک یا چند روز طول می کشد.
معمولا علت آن آسیب کامل یک طرفه ی سیستم دهلیزی محیطی است که شایعترین علل آن نوریت دهلیزی، لابیرنتیت، آسیب ناشی از ضربه به عصب یا لابیرنت و ضایعات مغزی – عروقی است.
این نوع سرگیجه نادر بوده و تشخیص افتراقی آن از سرگیجه هایی که به طور مکرر اتفاق می افتد بسیار مشکل است و در موارد زیر دیده می شود:
هدف اصلی دستگاه وستیبولار مطلع ساختن مغز از موقعیت سر و شتاب می باشد.
لابیرنت این کار را از طریق دو عضو انجام می دهد: مجاری نیم دایره ای و اندام های اتولیتی است.
مجاری نیم دایره مسئول دریافت شتاب زاویه ای سر است و اتولیت به شتاب خطی یا تاثیرات جاذبه پاسخ می دهد.
دستگاه وستیبولار هم یک دستگاه حرکتی و هم یک دستگاه حسی محسوب می شود و ۴ نقش اصلی در کنترل وضعیت استقرار دارد :
آسیب سیستم دهلیزی، دلیل ایجاد سرگیجه و عدم تعادل در بسیاری از بیماران مراجعه کننده به ما است.
بیماری های مختلفی از جمله سرگیجه خوش خیم وضعیتی، بیماری منییر، التهاب لابیرنت ها، نوریت دهلیزی و… می توانند به سیستم دهلیزی آسیب بزنند و باعث ایجاد سرگیجه و عدم تعادل شود.
بهترین زمان برای مراجعه به کلینیک سرگیجه، با شروع علائم سرگیجه است.
BPPV یا سرگیجه خوش خیم وضعیتی معمول ترین علت سرگیجه در بیماران با ضایعات دهلیزی است.
علائم آن سرگیجه ی شدید همراه با نیستاگموس دورانی است که به دلیل تداخل عمل غیر طبیعی کوپولای مجرای نیم دایره ای و جابجایی اتو کنیا در اوتریکول ایجاد می شود.
مجموعه اقدامات زیر در کلینیک سرگیجه انجام می شود:
سرگیجه و عدم تعادل برای افراد داری این عارضه یک مشکل حاد پزشکی است، زیرا موجب سقوط و صدمه دیدن فرد می شود.
حفظ تعادل به اطلاعات دقیق بینایی،سوماتوسنسوری، وستیبولار و پردازش صحیح در سیستم عصبی مرکزی بستگی دارد.
مشکلات تعادلی اغلب موجب به وجود آمدن علایم شنوایی نیز می شود، بنابراین در هنگام بروز مشکلات تعادلی بایستی سیستم وستیولار و شنوایی به درستی مورد ارزیابی قرار گیرند.
بیماری های سرگیجه و عدم تعادل ممکن است در تمام سنین ایجاد شود اما با افزایش سن شیوع آن نیز بیشتر می شود.
سرگیجه های شدید همراه با کاهش شنوایی، وزوز گوش، تهوع و استفراغ معمولا منشاء محیطی دارند.
درحالیکه سرگیجه های با نشانه های نورورلوژیک مانند دوبینی، دیس آرتری منشاء مرکزی دارند.
با انجام تست سرگیجه، ماهیت ایجاد کننده ی آن و درمان های پیش رو را در اختیار متخصصین قرار می دهد.
با انجام مانور درمانی مشکل سرگیجه فرد در جلسه ی اول به طور چشمگیری کم می شود.
در بعضی افراد مانور درمانی در طی دو جلسه با فاصله ی یک ماهه انجام می شود.
مراجعه حضوری به آدرس های زیر:
نوع ارزیابی ها و پیچیدگی روش های درمانی برای مشکلات حاد و مزمن متفاوت است.
در ارزیابی فردی که سرگیجه حاد دارد، باید ابتدا مشکلات تهدید کننده زندگی فرد از قبیل اختلالات نورولوژیک و قلبی عروقی را بررسی کرد.
این کار معمولا با تاریخچه گیری، ارزیابی کلینیکی، ارزیابی های رادیولوژی و آزمون های غربالگری انجام می شود.
در موارد خاصی که ناهنجاری حرکات چشمی وجود دارد بایستی حتما تست VNG انجام شود.
به علت اینکه بعضی آزمون ها باعث به وجود امئن احساس سرگیجه یا حالت تهوع در می شود، فرد نباید چهار ساعت قبل از آزمون چیزی خورده باشد.
البته ممکن است غذا نخوردن در افراد دیابتی زیان آور باشد، که پیشنهاد می شود از وعده غذایی پرچرب یا مملو از مواد لبنی خودداری کنند.
دلیل منع تنباکو و کافئین تاثیرات نامطلوب آن بر روی آزمایش های سرگیجه است.
مصرف داروهای آرامبخش باعث تشخیص غلط در تست سرگیجه می شود.
سرگیجه و عدم تعادل می تواند پس از یک آسیب حاد به علت جبران مرکزی ضعیف، باقی بماند.
برخی بیماران برای مقابله با این مشکل، مانور درمانی همراه با تمرینات تخصصی تعادل به مریض داده می شود.
در صورتی بیمار در جلسات توانبخشی شرکت کند، سود بسیار خوبی می برد.
برای اکثر بیماران دارای سرگیجه ناشی از جابجایی مایع گوش میانی هیچ داروی اختصاصی وجود ندارد.
یک سری داروهای ساپرس کننده علایم مانند بنزودیازپام ها، آنتی هیستامین ها، و داروهای انتی کولینرژیک وجود دارد.
این داروها در جلوگیری از وقایع حاد سرگیجه موثر نیستند اما می توانند شدت آن را کاهش دهند و باعث کنترل علایم چون تهوع شوند.
یک تست مهم در ارزیابی و تشخیص عملکرد گوش داخلی است.
این تست یکی از آزمایش های تشخیصی مهم در ارزیابی سرگیجه و عدم تعادل افراد است.
همکاری مراجع با متخصص سرگیجه در انجام آن حائز اهمیت است.
با کمک این تست کانال درگیر در سرگیجه مشخص شده و مانور مربوط به آن داده می شود.
این آزمون از لحاظ بالینی روش مفیدی است برای ثبت حرکات خطی و ترشنال.
این آزمون به ما امکان دیدن و ثبت ویدئویی حرکات واقعی چشم را می دهد که در تشخیص افتراقی انواع BPPV و نیستاگموس های ترشنال مفید است.
مجاری نیم دایره ای گوش داخلی مسئول تعادل حرکت در جهات مختلف می باشد. این مجاری درون خود دارای مایع می باشد که غشایی حاوی سنگریزه های کربنات کلسیم درون آن شناور است.
در سرگیجه های وضعیتی خوش خیم (BPPV)، سنگریزه ها جابجا شده و درون مایع شناور است.
در این حالت با حرکت سر سنگریزه باعث بر هم خوردن حرکت طبیعی مایع درون مجاری نیم دایره ای شده و احساس سرگیجه رخ می دهد.
برای درمان این بیماری مانور های حرکتی تخصصی انجام می گردد.
بسته به اینکه کدام مجرای نیم دایره ای مختل شده باشد، ادیولوژیست یا پزشک متخصص مانور های بیمار را در جهت مخصوص همان مجرا انجام می دهد.
پس از چند جلسه سرگیجه کاملا بهبود می یابد.
مانور درمانی، یکی از رویکرد های درمانی در مواجه با بیماران دارای سرگیجه ی ناشی از گوش داخلی است.
از انواع مانور هایی که برای تشخیص سرگیجه استفاده می شود می توان به مانور دیس هالپایک، مانور side-lying و… اشاره کرد.
مانورهایی که برای درمان سرگیجه استفاده می شود شامل epley، head-turning، head-handing و… می باشد.
نوع مانور ها باتوجه به منشاء سرگیجه توسط درمانگر انتخاب می شود.
در طی نیم قرن گذشته آزمون کالریک مهمترین آزمون ارزیابی عملکرد سیستم دهلیزی بوده است.
اگرچه این آزمون نسبتا وقت گیر است اما هنوز حساسترین آزمون برای تشخیص ناهنجاری های دهلیزی است.
رفلکس اکولووستیبولار یا واکنش کالریک برای موارد تشخیصی سرگیجه کاربرد دارد.
در این نوع تست باد گرم و سرد وارد گوش فرد می شود و با بررسی نوع حرکات چشمی اقدامات بعدی آن انجام می شود.
آزمون کالریک تنها مجرای نیم دایره خارجی را بررسی کرده و سایر ساختارهای دهلیز را ارزیابی نمی کند.
بنابراین ممکن است پاسخ های کالریم طبیعی باشد، اما مجاری نیم دایره ای عمودی، اندام های اتولیت یا راه های عصبی دچار ناهنجاری باشد.
برای تشخیص بیماری علاوه بر نتایج پاسخ کالریک باید به تاریخچه، ازمون های فیزیکی و نتایج سایر آزمون های تشخیصی توجه نمود.
ضعف یک طرفه کالریک زمانی وجود دارد که پاسخ های کلی یک گوش نسبت به گوش دیگر به میزان قابل توجهی ضعیف تر باشند که نشان دهنده ی وجود ضایعه در مجرای نیم دایره ای خارجی یا اعصاب
آوران آن است.
عملکرد اولیه ی سیستم دهلیزی حفظ تعادل و ثبات خیره شدن است.
اعضای حسی دهلیز شامل مجاری نیم دایره ای و اندام های اتولیت، شتاب سر و تغییرات جاذبه را تشخیص می دهد.
آزمایش VEMP یکی دیگر از تست های مربوط به سرگیجه و تعادل است.
در این تست کارآیی عصب وستیبولار، ساکول و… بررسی می شود. VEMP به دو گروه تقسیم می شود: نوع گردنی و نوع چشمی.
مطالعات نوروفیزیولوژیک نشان می دهد که سیستم دهلیزی، خصوصا ساکول به صوت حساس است.
در بسیاری از موجودات غیز پستاندار، ساکول جزء اولیه یا ثانویه ی شنوایی است.
اگرچه در پستانداران، حلزون به جای ساکول عضو شنوایی محسوب می شود اما ثبت اطلاعات از نورون های دهلیزی در برخی پستانداران مانند موش، میمون، گربه نشان داد که این نورون ها به تحریکات
صوتی با فرکانس و شدت مشابه با محدوده ی شنوایی انسان، پاسخ می دهند.
توانبخشی و تست تعادل برای سرگیجه، فرمی از حرکات برنامه ریزی شده سر، بدن و چشم ها است که به بهبود بیمار کمک می کند.
وقتی علائم حاد سرگیجه از میان رفت، هر چه زودتر باید حرکات فیزیکی نرمال از سر گرفته شود تا مکانیسم های جبرانی دهلیزی اتفاق بیفتد.
عدم وجود تحریک دهلیزی مکانیسم های جبرانی را مهار می کند.
مثلا باید از ماندن در اتاق تاریک پرهیز کنید یا جایی که تحریک بینانی وجود ندارد یا در رختخواب نمانید.
عدم وجود تحریک حس عمقی یا بی حرکتی، عدم وجود تحریک لابیرنت باعث می شود که توانبخشی تعادل به صورت کامل ثمربخش نباشد.
متخصصین سرگیجه که در حوزه کودکان کار می کنند، باید از دانش و توانایی کافی برای ارزیابی سرگیجه در کودکان برخوردار باشند.
به این نکته توجه داشت که گیجی و منگی بیماری نیستند، بلکه به عنوان علامت محسوب می شوند.
اکثر مشکلات تعدل در کودکان رخ می دهد به صورت تاخیر در رشد حرکتی است.
علت سرگیجه در کودکان در مقایسه با بزرگسالان متفاوت است.
کودکان نسبت به درمان سرگیجه خیلی خوب جواب می دهند.
ناتوانی کودک در توضیح ویژگی های علایم تجربه شده، ممکن است مانع از تشخیص بیماری شود.
همچنین تست های الکتروفیزیولوژی در کودکان چندان قابل اعتماد نیست.
علت BPVC قطع شدن منبع خونی مغز است.
این حالت به صورت ایسکمی گذرای هسته دهلیزی یا مسیر دهلیزی مطرح شده است.
دوره های خودبه خودی عود کننده سرگیجه واقعی، نیستاگموس، آتاکسی و اختلال تعادل اغلب کمتر از ده دقیقه است.
مشاهدات رفتاری شامل:
این تست به عنوان ابزاری جهت بررسی مسیرهای ساکول،عصب وستیبولار تحتانی، هسته وستیبولار و عضله استرنوکلیدوماستوئید در کودکان کاربرد دارد.
اگرچه میزان تون عضلانی در نوزادان ضعیف است اما می توان این پاسخ را حتی در نوزادان ثبت نمود.
برای اینکار باید به والدین آموزش دهیم و نیاز به کمک یک نفر داریم تا در حین تست این بخش را کنترل نماید.
پاسخ VEMP در کودکانی با افت عمیق مادرزادی نیز قابل ثبت است که نشان دهنده ی منشاء وستیبولار این پاسخ و بیانگر این نکته است که ساکول نسبت به محرک صوتی با شدت بالا پاسخ می دهد.
تست VEMP برای کودکان در کلینیک سرگیجه قابلیت انجام دارد.
در اختلالات گوش داخلی: چون MRI و CT نمیتوانند نوع اختلال گوش داخلی را مشخص نمایند.
اما شاید بتوان از VEMP برای بررسی باقیمانده عملکرد ساکولووستیبولار در بیماران با اختلالات گوش داخلی بهره برد.
در سندرم LVA: در این اختلال به دلیل حساستر بودن وستیبول نسبت به صدا و تغییرات فشار گوش داخلی، پاسخ VEMP دارای دامنه بیشتر و آستانه پایینتری است.
اول اینکه ارگان وستیبولار به دلیل ترومای ناشی از رود الکترود حسن عمل ممکن است آسیب ببینید که شامل فیبروز ارگان وستیبولار و اوستئوژنز نرون ها است.
دوم، تحریک الکتریکی که کاشت حلزون ارسال میکند ممکن است علاوه بر عصب شنوایی، باعث تحریک عصب فاسیال یا عصب دهلیزی شود که به علت پخش شدن جریان است.
براین اساس می توان از تست VEMP جهت ارزیابی میزان پخش جریان به عصب وستیبولار تحتانی استفاده نمود.
در کودکانی که به علل مختلف (فلج مغزی یا ضایعات مغزی) قادر به حفظ تون مناسب عضلات گردن نیستند، پاسخ VEMP ثبت نخواهد شد.
حتی اگر مسیر ساکول و عصب وستیبولار تحتانی فرد سالم باشد.
بنابراین در این افراد شاید بتوان از پاسخ VEMP به عنوان ارزیابی آبجکتیو از hypertonicity یا hypotonicity عضلات استفاده نمود.
درمان توانبخشی و مدیریت پزشکی به عنوان درمان های اصلی اختلالات سرگیجه به شمار می آیند.
با این حال زمانیکه در بیماری شواهدی مبنی بر وجود اختلال گوش داخلی وجود داشته باشد، درمان های مرسوم ناموفق بوده و فرد به دنبال درمان قطعی است.
در این صورت می توان از روش های جراحی استفاده نمود.
روش های مختلف جراحی در طول سالیان ایجاد شده اند مانند جراحی ساک اندلنفاتیک، لابیرنتکتومی، نورکتومی دهلیزی، نورکتومی سینگولار و امروزه نیز ایمپلنت های دهلیزی.
بیماری های تعادل و سرگیجه که توسط جراحی مدیریت می شود شامل بیماری منیر، سرگیجه حمله ای وضعیتی خوش خیم، نوریت دهلیزی و لابیرنتکتومی مزمن می باشد.
عمده بیماران را می توان با رژیم غذایی کم نمک، دیورتیک ها و وازودیلاتورها و در موارد حاد به وسیله مهارکننده های دهلیزی کنترل نمود.
استفاده از کورتیکواستروئیدها در زمان تشدید حاد علائم و یا زمانیکه شک به علت اتوایمیون داریم می تواند مفید باشد.
تزریق اینتراتیمپانیک جنتامایسین اخیرا رواج یافته است و در بیمارانی که داروهای ضدسرگیجه نمیتوانند علائم را کنترل نمایند مورد استفاده قرار می گیرد.
می توان روش های مختلف جراحی را بر اساس آسیب رساندن به سیستم شنوایی یا آسیب نرساندن به این سیستم دسته بندی نمود.
انتخاب هر یک از این روش ها باید بر اساس میزان باقیمانده شنوایی، سن فرد، عوارض احتمالی و ریت موفقیت جراحی باشد.
روشی تخریبی است زیرا میزان زیادی افت شنوایی حسی-عصبی پس از جراحی به وجود خواهد آمد.
این روش می تواند تحت بی حسی موضعی صورت پذیرد بنابراین در سالمندان که شنوایی و وضعیت سلامت عمومی ضعیفی دارند قابل استفاده می باشد.
این روش غیرتهاجمی است و در بیماران منیر کاربرد دارد که شنوایی شان قابل حفظ باشد.
اساس این روش برمبنای تخلیه مایع اندولنف اضافی به درون ماستوئید یا مایع مغزی نخاعی می باشد.
شامل حذف استخوانچه رکابی و تخلیه محتوای وستیبولار است.
در بیماران مبتلا به سرگیجه ناتوان کننده ای که شنوایی شان غیرقابل حفظ است و نیز در بیمارانی که وضعیت سلامت پایینی داشتند به کار گرفته می شود.
این روش طی بیهوشی عمومی انجام خواهد شد زیرا با سرگیجه شدید همراه است.
یک روش تخریبی است که منجر به قطع آوران ارگان انتهایی دهلیزی و افت شنوایی می شود (قطع کامل عصب دهلیزی به صورت انتخابی).
در طی سالیان روش های متعددی برای قطع عصب دهلیزی معرفی شده اند که شامل رویکرد رترولابیرنتی، روش رتروسیگموئید، رویکرد حفره مغزی میانی و روش ترانس لابیرنتی است.
این روش در بیمارانی با سرگیجه شدید استفاده می شود که درمان دارویی و روش ساک اندولنفاتیک پاسخ نداده است و بیمار دارای شنوایی طبیعی و قابل حفظ باشد.
گاهی این روش اولین انتخاب در بیمارانی است که بیماری پیشرفته دارند.
عمده این بیماران می توانند به نحو موثری توسط توانبخشی در کلینیک سرگیجه بهبود یابند.
با این حال درصد کمی از بیماران نسبت به درمان مقاوم هستند و نیاز به جراحی پیدا می کنند.
در این موارد از دو تکنیک استفاده می شود:
نورکتومی سینگولار (قطع عصب آمپولای خلفی) و مسدود نمودن مجرای نیمدایره خلفی.
با این حال میزان استفاده از روش جراحی از اوایل دهه ۱۹۹۰ به دلیل بهبود علائم در پی درمان های پزشکی مرسوم کاهش یافته است.
تکنیک جراحی در این موارد دشوار است و با ریسک افت شنوایی همراه است.
جراحی در بیمارانی که علائم راجعه یا مزمن ناتوان کننده دارند و در صورتیکه راهی غیر از درمان های تهاجمی وجود نداشته باشد استفاده می شود.
همچنین باید عدم درمان با روش های مرسوم تایید گردد که شامل عدم درمان با مانورهای درمانی و تداوم علائم برای مدت بیش از ۱ سال است.
جراحی در دوره حاد حملات اوتیت میانی، کنترااندیکاسیون دارد.
اخیرا محققین بر روی دستگاه های ایمپلنت ضد سرگیجه کار می کنند که سیستم تعادلی را برای مبارزه با سرگیجه مقاوم به درمان تنظیم خواهد نمود.
تماس
View Comments